شاهبندر۳

دین و سنت

شاهبندر۳

دین و سنت

عمرفاروق(رض)جداکننده حق ازباطل

      بــــســـم الله الـــــــرحمـــــن الــــــرحیــــــم  

 

مختصری در بارۀ امیر المومنین عمر فاروق رضی الله عنه

(بخش اول)

زندگانی فاروق اعظم حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه

خلیفة دوم رسول الله صلی الله علیه وسلم به اتفاق تواریخ خودی و  بیگانه حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه  بود. حضرت عمرفاروق رضی الله عنه از قبیلة قریش و از خانوادة اصیل بنی عدی بودف،سلسه نسبش به واسطة   کعب بن لؤی جد هفتم رسول الله که جد نهم عمر فاروق بوده به رسول الله صلی الله علیه وسلم می رسد. نام پدرش خطاب ونام مادرش حنتمه بنت هشام از خانوادة بنی مخزوم قریش بود. کنیه اش(ابو حفص) و لقبش (فاروق) بود. حضرت عمر رضی الله عنه سیزده سال بعد از میلاد مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم در شهر مکه متولد گردید،بنابر این سیزده سال کوچکتر از آن حضرت بود . حضرت عمر از آغار جوانی مانند بقیة افراد خانوادة ثروتمندش به تجارت اشتغال داشت . برای انجام امور تجاری خودچندین بار به عراق وشام (سوریه) وتا شهر قدس در خاک فلسطین که در آن زمان ایلیا نام داشت سفر کرد. طبعاً این مسافرتها که به خارج کشورش بود،آنجا که تحت حکومتِ ایران وآنجا که تحت استعمار روم بود وتمدن این دو دولت متمدن بر آن نواحی گسترده شده بود تعقل وفراستش ودر طرز تفکر ومعاشرتش با مردم اثر گذاشته بود واز این طریق حسن بصیرت وتدبیری پیدا کرده بود که عموم مردم،شیفتة اخلاق ومجذوب شخصیتش شده بودند .

حضرت عمر مسلمان شدن خود را آشکار می سازد

حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در سال پینجم یا ششم بعثت به دین اسلام مشرف گردید. چون عدة مسلمین در آن هنگام از چهل نفر مرد و یازده نفر زن جمعا پنجاه و یک نفر تجاوز نمیکرد جرئت نداشتند در مسجد الحرام علناً عبادت کنند،ولی حضرت عمر فاروق کسی نبود که دین خودرا از کسی بپوشد یا از کسی بترسد وعبادت خودرا پنهانی انجام دهد.

لذا همین که مسلمان گردید،عرض فرمود: یا رسول الله «لم نخفی دیننا ونحن علی الحق؟» یعنی یا رسول الله! چرا دین خودا را پنهان می کنیم وحال آن که ما بر حقیم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند: (أنا قلیل یا عمر) یعنی عدة ما کم است ای عمر (یعنی چون عدة مسلمین اندک است ونمی توانند از خود دفاع نمایند،صلاح در این است که شعائر دین خودرا مخفیانه انجام دهیم). حضرت عمر فاروق عرض فرمود: یارسول الله! قسم به آن کس که ترا به حق فرستاد، هر مجلس که قبلاً در حال کفر در آنجام نشسته ام، حتماً بدانجا روم تا باایمان بنشینم وایمانم را برای مردم آشکار سازم، سپس از جای برخاسته به مسجد الحرام داخل می شود و اسلامش راآشکار می دارد و پس ازآن کعبه را طواف نموده، نزد هر یک از گروهها و جماعاتی که در مسجد الحرام گرد هم نشسته بودند می نشیند و دین خود را برای آنها اعلام می نماید وآن  گاه نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم باز می گردد وعرض می کند: پدر ومادرم فدایت یارسول الله! اکنون چه چیزی ترا باز می دارد از این که عبادت را آشکار انجام فرمایی، چه به خدا قسم هر مجلس که قبلاً در حال کفر در آن نشته بودم،به آنجا رفته اسلام خود را برای اهل مجلس ظهار وآشکار ساختم،بدون آن که از کسی بیمناک باشم یاترسناک. با مسلمان شدن حضرت عمرفاروق ،اسلام علنی می شود. لذا رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بین دو صف از مسلمین قرار می گیرد.جلو صف در جنب راستش حضرت عمر و جلو صف در جنب چیپش حضرت حمزه بن عبد المطلب بود. بدین گونه به طرف مسجد الحرام حرکت می نما یند و بیت الله الحرام را در انظار مشرکین طواف می کنند. پس ازآن رو به کعبه ایستاده نماز ظهر می خوانند. مشرکین از هیبت حضرت عمر، مرد عظیم بنی عدی و از شوکت حضرت حمزه ، شجاع بزرگ بنی هاشم جرئت نکردند مانع طوافشان شوند یا جلو نماز شان را بگیرند یا حداقل اعتراض نمایند. اینجاد بود که حضرت عمر رضی الله عنه این کلمة تاریخی خود را با صدایی رسا بر زبان آورده وگفت: (لا نعبد الله سراً بعد الیوم) یعنی پس از امروز دیگر هرگز خدا را پنهانی نمی پرستیم. آری،مسلمین پس از این،جرأت پیدا کردند: به طواف بیت الله می پرداختند؛ روبروی کعبه ایستاده نماز می خواندند؛ گرچه مورد استهزاء و تمسخر مشرکین قرار می گرفتند وچه بساکه از آنها اذیٍٍِِِِت و آزار می دیدند،ولی به هر حال دست نمی کشیدند وعبادت خود را در مسجد الحرام آشکار انجام می دادند و بدین سان در اثر اسلام و اقدام بابرکت حضرت عمر رضی الله عنه صفحة جدید ومهمی در تاریخ اسلام برای مسلمین گشوده شد. مسلمانان موفق شدند علناً اظهار وجود نمایند. بدین جهت است که عبدالله بن مسعود رضی الله عنه چنان که بخاری روایت کرده می فرماید:(مازلنا اعزة، منذا سلم. کان اسلامه فتحاً) یعنی از روزی که عمر مسلمان شد، برای همیشه توانا شدیم. اسلامش برای ما فتح وگشایش بود.

فضایل حضرت عمر فاروق رضی الله عنه

1ـ حضرت عمر رضی الله عنه مردی بود الهام یافته، چنان که بخاری از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت کرده که می فرمایند :(لقد کان فیما قبلکم من الا مم محدثون فان یکن فی أمتی احد فانه عمر)یعنی:در امتهای پیش از شما مردانی بودند که به آنها حقایقی الهام می شد، اگر در امت من چنین کسی باشد قطعاً او عمر خواهد بود.

2ـ حضرت عمر فاروق رضی الله عنه لیاقت پیغمبری داشت،چنان که ترمذی و حاکم هر دو از رسول الله روایت کرده اند که فرموده اند: (لو کان من بعدی نبی لکان عمر بن الخطاب) یعنی: اگر من خاتم انبیاء نبودم و بعد از من پیغمبری مبعوث می شد، آن پیغمر عمر بن الخطاب بود».

3ـ حضرت عمر طرفدار حق بود،چنان که ابن ماجه و حاکم هر دو از رسول الله روایت کرده اند که فرموده اند:(ان الله وضع الحق علی لسان عمر یقول به) یعنی خدا حق را بر زبان عمر قرار داد تا حق بگوید» در روایت دیگر آمده است:(ان الله وضع الحق علی لسان عمر و قلبه).

(بخش دوم)

انتخاب حضرت عمر فاروق و عهد نامة ابوبکر صدیق رضی الله عنهما

در ایامی که حضرت ابوبکر صدیق مریض بود، به اشارة او حضرت عمر فاروق برای مردم نماز می گذارد و چون مرگ خود را احساس کرد،عامة مردم را به بیعت با عمر به خلافت دعوت نمود.و مردم هم اکثراً به رأی او رفتند و پس از فوت ابوبکر صدیق به حضرت عمر بن الخطاب دست بیعت دادند.

اولین خطبة حضرت عمر رضی الله عنه در آغار خلافتش

سعید بن المسیب رحمه الله میفرماید: همین که حضرت عمر رضی الله عنه به خلافت رسید،برای خطبه روی منبر رسول الله نشست و پس از ذکر مقدمة خطبه چنین فرمود:(ای مردم می دانم که شما در گذشته از من سختگیری و خشونت دیده اید. رفتار خشونت آمیزم بدین جهت بود که من با رسول الله بودم،غلام و خدمت گزارش بودم.آنحضرت چنان که خدا فرموده است ، نسبت به مؤمنین روف و مهربان بود. من در کنارش مانند شمشیر برهنه بودم،نسبت به هر جسور و بی ادبی که از رأفت و مهربانی رسول الله صلی الله علیه وسلم سوءاستفاده می نمود،امر آن حضرت را اطاعت نموده،اجرا می کردم،نزد آن حضرت همیشه چنین بودم؛تا آن گاه که خدا او را از دنیا برد،او از من راضی بود و من از این بابت خدا را می ستایم و خود را خوشبخت می دانم. بعد از رسول الله نزد ابوبکر خلیفة رسول الله نیز چنین بودم وچنان که میدانید او شخصی آرام بود و در کارش نرمش نشان می داد.لذا من در کنارش مانند شمشیر از نیام کشیده بودم، خشونتم را با نرمش او می آمیختم(تا امور خلافت تعادل یافته به خوبی پیش رود) همراه ابوبکر این چنین بودم؛تا آن که خدا او را از دنیا گرفت، در حالی که از من راضی بود و خدا را از این بابت شکر می کنم و خود را از این حیث نیکبخت می دانم. اکنون پس از ابوبکر خلافت به من رسیده. می دانم که بعضی می گویند: درگذشته با آن که امور ما در اختیار کسی دیگر بود، بر ما سخت می گرفت، اکنون که خلافت به خودش رسیده وامور ما مستقیماً در اختیارش قرار گرفته چه خواهد؟ بدانید که شما برای شناختنم نیازی ندارید که از کسی بپرسید؛ زیرا مرا به خوبی شناخته وآزموده اید.خدارا سپاسگزارم که از پیغمبر مان فهمیدم آنچه را که باید بفهمم،بدانید که آن شدت و خشونتم که دیده اید اکنون چندین برابر شده است،ولی فقط نسبت به ستمگران و برای گرفتن حق ضعفاء و ناتوانان از اقویا و توانگران. من جز در این مورد در مقابل پاکدامنان و پرهیزکاران رخسارم را بر زمین می نهم،ای بندگان خدا! از عقاب خدا بترسید و مرا در امر به معروف و نهی از منکر و در اجرای امور تان که خدا به من تفویض فرموده است،کمک و یاری کنید و همه خیر خواهم باشید).

فتوحاتی که در زمان حضرت عمر فاروق نصیب مسلمانان شد: دوران خلافت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه پر از فتوحات بود، دو امپراطوری بزرگ آن زمان در مقابل لشکر اسلام به شکست مواجه شدند. مناطقی که در عهد ایشان فتح گردید بطور مختصر به آن اشاره می کنیم: سرزمین های بزرگ و وسیع شام، عراق، فارس، مصر.

نظام سیاسی در زمان حضرت عمر فاروق رضی الله عنه

دورة خلافت حضرت عمر رضی الله عنه علاوه بر اینکه دوره فتوحات و بسط قدرت وتوسعة دایره حکومت اسلامی و اشاعة دین اسلام بود، نظام سیاسی حکومت اسلام نیز در دورة خلافت این خلیفة راشد بزرگ صورت گرفت. حضرت عمر فاروق در دورة خلافتش سازمانها و تأسیساتی در اسلام به وجود آورد که قبلاً سابقه نداشت. اینک به طور اختصار آنرا به اطلاع خوانندگان گرامی می رسانیم.

چون در عهد خلافت حضرت عمر امپراطوری بزرگ اسلام به وجود آمد. مرکز خلافت هم نمی توانست با آن سازمان ساده که در زمان رسالت و در دورة خلافت خلیفة اول در کار بود از عهدة اداره کردن آن برآید. حضرت عمر رضی الله عنه مملکت امپراطوری رابه رسم سازمانهای دولت ایران و روم به چندین ایالت طبق شرح زیر تقسیم فرمود تا ادارة امور رعایا، حفظ نظم، اشراف بر نظام امور لشکری و ضبط دخل وخرج مملکت کنترول ومنظم شود.

الف ـ تقسیمات کشوری:

1ـ مدینة منوره ـمرکز کشور   2ـ مکه 3 ـ طائف  4ـ صنعاء 5ـ کوفه                              6ـ بصره 7ـ دمشق 8 ـ حمص 9ـ فلسطین  10ـ اردن 11ـ بحرین                            12ـ اهواز 13ـ قنسرین  14ـ مصر 15ـ آذربایجان 16ـ ری 17ـ اصفهان                            18ـ کردستان 19ـ اصطخر 20ـ کرمان به انضمام مکران و سیستان 21ـ فارس                             22ـ خراسان

ب ـتأسیس پولیس:

ج ـتأسیس گمرک.

د ـ تأسیس دوایر و نظام امور مالی دولت.

شهادت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه

مدت خلافت حضرت عمر رضی الله عنه ده سال،شش ماه وهجده روز بود و مانند حضرت رسول اکرم و ابوبکر صدیق در سن شصت وسه سالگی بدرود حیات گفت و به عالم اعلا شتافت. حضرت عمر در اثر ضربات خنجر توطئة دشمنان اسلام صبح روز چهار شنبه بیست و ششم ماه ذی الحجه سال بیست وسوم هجرت وفات یافت ودر حجرة ام المؤمنین حضرت عایشه درست جایی که قبل از او حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم و حضرت ابوبکرصدیق مدفون شده بودند و در کنار قبر ابوبکر صدیق به خاک سپرده شد.

دست اندر کاران توطئة قتل عمرفاروق خلیفة مسلمین،یکی هرمزان زردشتی بود،دوم جفینه مسیحی،سوم کعب الاحبار یهودی و نفر چهارم شخصی بود به نام فیروزان مشهور به ابولؤلؤ اهوازی. او نیز زردشتی و غلام مغیره بن شعبه بود و در مدینه به شغل آهنگری اشتغال داشت. این ناپاک اجرای نقشة قتل خلیفة مسلمین را به عهده گرفت و برای این کار هنگام صبح در مسجد کمین نشست و درست زمانی که آن حضرت در محراب مسجد ایستاد و برای افتتاح نماز صبح تکبیر گفت،با خنجری که خودش ساخته بود و آن را زهر آگهین کرده بود،چندین ضربه بر آن حضرت وارد کرد و سیزده نفر دیگر از مسلمین را که خواستند او را دستگیر نمایند نیز مجروح نمود. هفت نفر آنها در اثر شدت جراحت وارده درگذشتند و چون به وسیلة یک نفر از مسلمین که پتو بر رویش انداخت،دستگیرشد،خود را فوراً با همین خنجر کشت تا جریان توطئه فاش نشود. چنان که دیده شد توطئه گران قتل حضرت عمر خودی نبودند بلکه بیگانگان و دشمنانی بودند از قوم زردشتی و یهود ونصاری که ملک ومملکتشان رااز دست داده بودند وبغض اسلام وکینة مسلمین در قلوبشان می جوشید. از حذیقة بن الیمان صحابی جلیل رسول الله روایت است که فرمود:مادامی که حضرت عمر رضی الله عنه در حیات باشد دروازه محکمی بر روی فتنه بسته شده وهمین که آن حضرت از دنیا برود آن دروازه شکسته وفتنه آزاد می شود وبرون می جهد.  رضی الله عنهم اجمعین

برگرفته از کتاب «شیخین» اثر سید عبدالرحیم خطیب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد